این شتر رو یادتونه؟
حالا با دستهای هنرمندانۀ ایشون جاودانه و تبدیل به یک خاطره شد :)
اینقدر دقیق که حتی اون خط مشکی انتهای بدن رو هم درآورده :). بچههایی که اون روز سر کلاس بودند باز شیطونیشون گل کرده. یکیشون میگفت دیگه همیشه میتونیم بهش بخندیم :)
*خوب شد مجنون رو سیاه کرده بودم :))
خوش ذوق و کار درست :)
همیشه من رو شرمنده محبت خودش میکنه. با دیدن این خانم کوچولو که با نهامون هم ست کرده :) حسابی ذوق زده شدم چون اصلاً انتظارش رو نداشتم.
حاشیه:
عروسکهای حسنا
اینستاگرام: hosna_dolls
تلگرام: hosna_dolls
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به دوستان عزیزم.
توی این مدت دوستانی خارج از این فضا، چندینبار با لطف و مهربانی جویای احوالات بنده بودند. فکر کردم شاید بد نباشه چند خطی برای دوستان عزیزم بنویسم.
الحمدلله و به لطف دعای شما دوستان، زندگی در بهترین حالت خودش داره پیش میره و بقیۀ امور درسی و کاری هم به لطف خدا از راه دور و مجازی در حال انجام شدن هست.
مدتهاست که مطمئن شدم عمر وبلاگنویسی خانم الفـ قطعاً به پایان رسیده. این روزها و اتفاقاتی که همهمون پشت سر گذاشتیم هم، مؤید این تصمیم شد. معتقدم در عزای سردار عزیزمون، فرو ریختیم و دوباره ساخته شدیم و این روزها که داریم با "کرونایِ هماهنگ با رحمت مطلقۀ الهی"* دستوپنجه نرم میکنیم؛ همۀ اینها آدمی دیگر و فضای دیگری میطلبه. حداقل برای خودم اینطور حس میکنم. و این شد که در تصمیم پایان وبلاگنویسی و کلّا نوع حضور در فضای مجازی مصممتر شدم.
انشاءالله روزی در جایی دیگر و فضایی دیگر همدیگر رو ببینیم و بخوانیم و بشنویم.
حواشی:
1. بسیار محتاج دعای دوستان هستم.
2. وبلاگی که بعد از حذف وبلاگ اصلی توسط دوستی ناشناس راهاندازی شد، بسته شد و اینجا رو باز گذاشتم که دوباره اتفاق قبل تکرار نشه و طبیعتاً الان خودم یعنی خانم الفـ این نوشته رو خدمتتون ارسال میکنم.
3. مرا بلای تو از محنت جهان برهاند
چگونه شکر کنم نعمت بلای تو را (سیف فرغانی)
*از بیانات آیت الله جوادی آملی
درباره این سایت