می‌گویم برای خانه کمی خرید دارم، تو چیزی لازم داری؟ کمی مکث می‌کند، بعد از جملۀ "نه، ممنون" می‌پرسد، راستی میوه‌ها را از کجا می‌خری؟ آدرس میوه فروشی انتهای بولوار را می‌دهم که میوه‌های تازه و خوبی دارد. باز تشکر می‌کند و با صدای آرام‌تری می‌گوید "یه مغازه هست درست چسبیده به کوچه‌مون، اون همسایه‌مونه. خیلی ازش خرید نمی‌کنن چون مرد سن‌وسال‌داریه و نمیتونه هر روز بره میوه و سبزی تازه بیاره. اما بد هم نیست. گاهی ازش خرید کن، بالاخره همسایه ست، حقی داره. برای ما فرقی نمی‌کنه سیبمون درشت باشه یا نباشه، اما اون اگه سیب‌هاش فروش نره، خراب می‌شه و ضرر می‌کنه".

امروز و دیروز از مغازۀ همسایه‌مان، آقا رضا، خرید کردم. سیبی که چندان تازه و درشت و صاف نیست را گاز می‌زنم و هر روز عاشق‌تر می‌شوم

حواشی:
1. من نگفتم که دوستت دارم، مستی‌ام را خودت ببین و بفهم
شدت این علاقه‌ام به تو را، ها کنم یا خودش نمایان است؟!
شایان مصلح

2. بعضی خبرها اونقدر غمگینم میکنه که به رسم قانون نانوشته‌ای که با خودم دارم، غمش رو نه فریاد می‌زنم و نه میتونم بنویسم. مثل غم طلبۀ همدانی، مثل.




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

راه اندازي کسب و کار اينترنتي‎‎‎ ویدئو کنفرانس و تجهیزات ویپ َشستشوی نوزاد در روشویی پارکت بلاگ طب*خواص مواد خوراکی و انواع عرقیات و عرقیجات legal institute Download Best Collection For You سریر کامپیوتر بررسی قطعات گوشی Anne