نشستیم به سبزی پاک کردن. من با دقّت سعی میکنم چیزی را دور نریزم. همسرم گاهی یکی دو برگ ریحان و جعفری را نادیده میگیرد. نگاه من را روی دستهایش که میبیند میگوید، "شه درو کن تا چیزی هم گیر مرغ و خروسها بیاید!" و با دستش اشاره میکند به مرغ و خروسهای روی پشتبام.
لذت میبرم از دقّتش به اطراف و کم ندیدنِ مخلوقات خدا و اینکه در نظرش خیلی فرق دارد که قاطی آشغال سبزیها، چند تا سبزی بهتر هم بگذارد.
حاشیه:
1. حیف از سالهایی که دور از همسرم طی شد.
2. *چون در تکلّم میشوی از حسرتت گم میکند/ سوسن زبان، قمری فغان، بلبل نوا، طوطی سخن
(شاطر عباس صبوحی)
درباره این سایت